(5)ـ در طول دوره، ديگر نبايد روغن كرچك يا هرگونه مسهل استفاده كند؛ زيرا آب زيادي از جسم ميگيرد و باعث ضعف شديد ميشود. در صورتي كه بدن به آب بسياري نيازمند است. از اين رو، خوردن روغن كرچك يا هر مسهل ديگر در هفتهي اول درمان، اختلالاتي در رودهها پديد ميآورد كه شايد تا بيش از يك روز هم ادامه يابد؛ ولي چنانچه بيمار به سردرد دچار شد و با تنقيه بهبود نيافت، پس از پايان هفتهي اول، ميتواند هر سه يا چهار روز يكبار مسهل بخورد.
(6)ـ از آن ساعت به بعد، تنها آب ميخورد.
نكته: پس از يك تا دو روز از آغاز آب درماني، با ترك غذا، زبان سفيد ميشود و اشتها كور ميشود؛ ولي در پايان روز چهلم، اشتها برميگردد. چنانچه پيش از پايان دوره، ميل به غذا برگردد، تصادفي و ناشي از كوشش و خستگي بسيار است. اين اشتهاء، حقيقي نيست و با آشاميدن دو جرعه آب خنك از بين ميرود. به اين موضوع مهم نيز بايد توجه داشت كه نشانهي پايان درمان، 40 روز نيست؛ بلكه سرخ شدن سراسر زبان و بازگشت ميل به غذاست. از اين رو ممكن است اين دو نشانه براي كسي كمتر از 40 روز آشكار شود كه نشان از پايان آب درماني است. ضعفي كه در نخستين روز پيش ميآيد، در واقع حالتي است كه ميان تغير مكانيسم بدن از حالت از بالا به پايين به از پايين به بالاست؛ و با رويكرد بدن به مكانيسم از پايين به بالا و استفاده از ذخيرههاي خود، ضعف نيز پايان مييابد. بيمار نبايد به هيچ روي نگران زخم معده و روده باشد و گمان كند كه با نخوردن غذا زخم معده و يا روده ميگيرد؛ زيرا نه تنها پس از 24 ساعت كه اشتها كور ميشود، معده ديگر براي غذا ترشح اسيدي ندارد، بلكه چنانچه بيمار داراي زخم معده يا روده باشد، با سرعت باورنكردني بهبود مييابد.
(7)ـ بيمار هر روز 18 ليوان آب برابر با چهار ليتر مينوشد. 9 ليوان صبح و 9 ليوان بعدازظهر. البته در كنار آن، ميتواند تنها يك ليوان چاي نيز بنوشد؛ زيرا نوشيدن بيش از يك ليوان باعث دفع املاح بدن و آسيبپذيري ديوارهي قلب و رگها ميشود. روی هم رفته از چهار ليتر بيشتر نبايد آب بنوشد؛ زيرا نوشيدن بيشتر از اين مقدار، ممكن است باعث رقيق شدن خون و مرگ شود.
براي اين كه نمك بدن نيز تأمين شود، بيمار همهي آب مصرفي را از آب جوشيده استفاده نميكند؛ زيرا پس از پايان ذخيرهي نمك بدن در پانزده روز نخست، چنانچه نمك كافي به بدن نرسد، عضلات دچار سستي و در نتيجه بدن دچار ضعف ميشود. ضعفي كه با افزايش قند از بين نميرود و ممكن است بيمار را از ادامهي درمان از روز بيستوپنجم به بعد بازدارد. از اين رو، بهتر است براي اطمينان از سالم بودن و داراي املاح بودن آب، 9 ليوان آب جوشيده را با 9 ليوان آب معمولي بياميزد؛ سپس در دو ليوان از آبي كه صبح و عصر مينوشد، مقدار بسيار ناچيزي نمك بيفزايد؛ به گونهاي كه شوري آب را احساس نكند؛ و تنها تلخي آب را احساس كند. براي اين كه تلخي آب را هم احساس نكند، ميتواند يك قاشق غذاخوري آبليمو به آن بيفزايد كه بسيار خوشمزه هم خواهد بود.
بيمار ميتواند 18 ليوان را در ميان 16 ساعت بيداري تقسيم كند تا در هر 50 دقيقه، يك ليوان آب بنوشد و ناچار نشود كه در يك زمان چند ليوان با هم آب بنوشد؛ ولي چنانچه نوشيدن اين اندازه آب يا چاي براي كسي با كاهش كنترل او بر ادرار همراه باشد، ميتواند 2 ليوان از آن كاسته و تنها 16 ليوان در شبانهروز آب بنوشد؛ زيرا نزديك 2 ليوان نيز بدن از راه تنقيه جذب خواهد كرد كه توضيح داده خواهد شد.
(8)ـ براي جلوگيري از آميخته شدن آب يا چاي با خلط دهان، بيمار پيش از نوشيدن، دهان خود را ميشويد.
(9)ـ در پانزده روز نخست، ادرار بي رنگ است؛ ولي پس از آن، ممكن است به رنگ زرد مايل قرمز باشد كه جاي نگراني نيست.
نظرات شما عزیزان: